نوشته شده در جمعه ۱۳۹۹/۰۵/۱۷ توسط غزاله از دسته : | و می نویسم برای خودمغزاله جان دلم برایت تنگ شدهبابت تمام روزهای سختی که تحمل کردی از تو ممنونمبابت تمام تلاش هایت برای درک چیزهایی که برایت سخت و غم انگیز بود ممنونمبابت تمام اشتباهاتتتمام درست هایتممنونمبابت تمام دوست داشتن هایت ممنونمبابت تمام سرخوشی ها و شاد بودن هایت ممنونمادامه بده عزیزمهر چند که خیلی سخت و غیر قابل ادامه دادن باشدتوادامه بده... بخوانید, ...ادامه مطلب
تفاوت میان دوست داشتن و عشق را نمیفهمم فقط میدانم اینقدر از تو لبریزم که دارم به جنون میرسم..., ...ادامه مطلب
عجيبه خوشحاله خوشحالمناراحته ناراحتم كلا نفسم به نفسش بنده كلا بدون اون ديگه نميشه نميدونم چجور ولى حتى وقتى ميبينمش دلم واسش تنگ ميشه خدايا واسم نگهش دار شديدا عاشقشم... ,دوستش ...ادامه مطلب
اوج خوشبختی این روزای الانمه که وقت نمیکنم بیام وبو اپدیت کنم یه چند وقت دیگه شاید دلیل خوشبختیمو واستون گفتمفقط خدایا شکرت همیشه هوامو داشتی الان بیشتر ممنون و کلی حرف نگفته که خودت میدونی _______________ طاعات و عباداتتون قبول حق و شدیدا التماس دعا , ...ادامه مطلب
دو ماه پیش سه شب پشت سر هم یه خواب تکراری میدیم راستش خیلی ترسیدم از هر کسی پرسیدم یه جوابی دادخواب میدیم میرم حرم امام رضا کنار یه سری نرده اهنی زن هایی با لباس های یکدست سفید با رحلای فران که رو بروشون هست منظم پشت سر هم نشسته اون طرف میله ها چند تا مرد دارن نماز میخونن منم از کنارشون رد میشم در ح, ...ادامه مطلب
واقعاجدیدا چیزی واسه نوشتن ندارم اینقدر فکر میکنم و خسته میشم که نمیتونم بنویسمهر چی بنویسم نمیشه هر چی بخوام بگم بد میشه اوضاع پیچیده ایه تا حالا تجربه ش نکرده بودم... , ...ادامه مطلب
زشت نباشه یه وقت اینقدر حالم خوبهبر نخوره به روزگار بخواد حالمو بگیرهعین بقیه ادما که شروع نشد حال خوبمکاش،عین بقیه ادما ادامه پیدا کنه...اگرم نشد که خدایا بازم ممنون, ...ادامه مطلب
لطفا ناگهانی رخ بده، غافلگیرم کن، لحظهای اتفاق بیفت که اصلا فکرش را هم نکنم !آنجا که حتی صورتت را هم از یاد برده باشم. اصلا تو هر موقع هم که بیایی، هرگذشتهای هم که داشته باشی، با ارزشی… درست مثل پیدا کردن پول مچاله شده، بعد از سالها در جیب لباسم! #علی_قاضی_نظام , ...ادامه مطلب
این غروب ها اصلا هیچی حالیشان نمیشود اینقدر گرفتن که نمیفهمن خب شاید کسی دلش تنگ شود..., ...ادامه مطلب
شاید خدا خواست خیلی خوشگل نباشمتو دل برو نباشمصدای نازک و جذاب نداشته باشمقد رعنا و چشمای آبی نداشته باشمدماغ خوش فرم نداشته باشملبای قلوه ای نداشته باشمشاید خدا خواست سرخوش و بی کله باشمصدای خنده م قشنگ نباشهاداهام دخترونه نباشهفراموشکار و بی حواس باشمبازیگوش و دنبال سوژه باشمقیافه م مغرور به نظر برسهشاید خدا خواست درحالی که گفته بودن تیر بدنیا میام خرداد 73 بدنیا اومدم شاید خدا خواست موقع سونوگرافی پشت به دوربین بشینم تا هیچکس نفهمه دخترمشاید خدا خواست بچه اول یه خانواده فرهنگی باشمخودمم بعدها معلم بشمیزد قبول بشماینهمه دور بشمشاید خدا خواست با همه اینها تصوراتمو محدود کنمبه یه دایره ای که خیلیا توش نیستنتصوراتما میگما نه حتی واقعیتبدون واسه تصوراتمم حد و حدود گذاشتمکه تو توش نباشیبدون من میدونم کجامشاید خدا خواست گوشه وایسمفقط چون سر و صدام زیاده نگاها یه وقتایی میچرخه سمتمولی خیالت راحت چون میدونم شاید خدا خواستهخوشحالماز اینی که هستمراضی نیستمگاهی هم میگم کاش خوب بودممثل دختری که دیروز تو واحد، رو به روم نشسته بود یا مثل اون دختره که امروز تو اینستا کنار پل چوبی وایساده بود و عکسش,خدا خواست تو ریحان باشی,خدا خواست,خدا خواست دخترم باشی ...ادامه مطلب
طبق دستور بابا امشب مدام داشتم میدوویدم دنبال اینکه یه هدیه واسه تولد مامانم بگیرم تو فاصله ای که من داشتم واسه تولد آماده میشدم بابام داشت اعلامیه اولین سالگرد برادرشو آماده میکرد رفتم مغازه بابا از هدیه های من قشنگتر هدیه بابام واسه داداشش بود انگار یه روز خنک بهاری عمو لباسای شسته و رفته و اتو شدشو پوشیده رفته عکاسی گفته به عکس بگیرید اگه بعدا نبودم بقیه ببینن و دلشون بیشتر واسم تنگ بشه انگار گفته بود یه جوری بگیرید که مهربونیم توش بیافته که مظلوم بودنم توش بیافته دم عکاسش گرم همه نکاتو رعایت کرده بود تو این فکرا بودم که بابام گفت بریم کیک بخریم امشب هیچکس نمیخندید حتی خود مامان یه لبخندای زوری رو لبامون بود اینا همش بخاطر تولد یکسالگی عموم بود , ...ادامه مطلب
دلم میخواست دختر کم حرفی بودم یه گوشه مینشستم نگاه میکردم فقط لبخند میزدم صدای خنده هم را کسی نمیشنید ازین دخترهای ساده و خانوم ازینهایی که خیلی محجوبند و با حیا ازینهایی که سرشان پایین است و لپ هاشون سرخ ازینایی که اصلا نمیدانند نت چیست! دغدغه شان آشپزی و خیاطی و گلدوزیست ازینهایی که منتظر شوهر نیستند ها فقط کدبانواند اما من هیچ شباهتی با اینهایی که گفتم ندارم حتی نمیتوانم شبیهش باشم ! اینقدر شلوغ و دلقک و مجلس گرم کن شدم که یه وقتهایی عین الان دلم میخواست از آن دختر ها که گفتم بودم... , ...ادامه مطلب
آدمی که صبح از که چشمامو باز میکنم شروع به تمسخر و انتقاد میکنههمیشه ناراحتم میکرداما جدیدا خوشحالم میکنهچون دیگه حرفای مرخرفش راجع به خودم فقط منو به خنده میندازهو باعث میشه بفهمم آدمای حقیری هستن که دلشون میخواد با مسخره کردن من شخصیت خودشونو بالا ببره یا بگن من بهترم بدون توجه به اینکه فقط مایه تمسخر بقیه میشن و همه از اونا به عنوان آدمی با آداب معاشرت زیر خط فقر یاد میکننآدمایی که دنیاشون کوچیکه و باید بحالشون دلسوزی کردگرچه من سعی میکنم همین نقصایی که ایشون میفرمایند رو بررسی کنم اگر خدادادی نبود تغییرش بدمو واسه اینهمه دقتش تو زندگیم ازش متشکرمممنونم که هر روز اینهمه راجع به من فکر میکنهممنونم واسه اینکه کمکم کرده شخصیت محکم تری پیدا کنم و دیگه دلم نشکنه با این حرفاشممنون که خودشو با من مدام مقایسه میکنه و میخواد از من جلو بزنهبه نظرم هر کسی باید تو زندگیش یکی از اینا رو ببینه حتی واسه مدتی محدود , ...ادامه مطلب
بچه ها توروخدا دعام کنید فردا تدریس دارم اگه خوب پیش بره خیلی چیزا عوض میشه واسم خدایا خودتم توروخدا کمک کن,موقت,مواقيت الصلاة في امريكا,مواقيت الصلاة ...ادامه مطلب
گاهی وقت ها نوشتن هم شهامت میخوادچیزی که شدید بهش احتیاج دارمیه حرفایی بزنم تموم بشه و خلاص خودمو راحت کنماما حتی راحت شدنم شهامت میخوادفقط میدونم شدیدا دلم یه خواب راحت میخواد...همین, ...ادامه مطلب