چرا؟

ساخت وبلاگ
امروز که سوار واحد بودم و از پنجره به آدما نگاه میکردم
سوالای بی جوابمو مرور میکردم
یکی از اونا واقعا منو به خنده انداخت ولی جالب اینجا بود که هنوز هم سوال و هم جواب احتمالیش ناراحتم میکرد!!
سوال این بود
چرا وقتی 6 سالم بود دختر جوونی که صندلی عقب پیکان نشسته بود واسم زبون دراورد و بعدم روشو برگردوند؟
اینو همون موقع از مامانم پرسیدم
گفت داشته سر به سرت میذاشته
ولی من قانع نشدم
چرا یه دختر جوون باید  واسه بچه 6 ساله زبون دربیاره بعدم روشو برگردونه؟
چرا حداقل نخندید تا جواب مامانم قانع کننده باشه
چرا از من بدش اومد و این کارو کرد؟
کجاش جالب بود آخه؟
جالبه یک ساعت بعد اون دوباره یه بچه همین حرکتو واسم انجام داد!
حالا اون بچه بود ولی دختره چی؟
میدونه با اینکارش من چند سال به اینکه چرا  از من بدش اومد فکر کردم؟
واسه این هیچوقت پشت شیشه پنجره واسه بچه ای زبونم نیووردم بیرون
آخه شاید اونم فک کنه حتما خیلی زشته یا اینکه چرا من باهاش بد بودم یا اینکه چه تمایزی با بقیه داره که فقط واسه اون زبون در اوردم
خیلی احمقانه به نظر میرسه اما من هنوزم ناراحتم
چرا واسم زبون دراورد؟!

 

خط خطی های ذهن یک دیوانه...
ما را در سایت خط خطی های ذهن یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : چرا؟,چرا؟ محض ارا,خدایا چرا؟, نویسنده : iparazit373e بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 1:56